تینا وداییهای مهربون و مامانی
رفتیم گرگان شبش اومدیم جنگل پاسند کباب زدیم خوابیدیم اونجا خیلی حال داد.اینجام میخواستیم خدافظی کنیم که دایی گفت عکس بگیریم .ولی دایی امید ناقلا عکس نگرفت گفت موهام خرابه.ببخشید مامانی بیشتر از این نمیتونم توضیح بدم اخه بابایی میگه دیر شد بریم دامن توتو رو حاضر کنیم اخه فردا تولدته ساعت١٢:٣٠ اتلیه ارش بابلسر وقت گرفتیم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی