بابایی مهربون
سلام مامانی بابایی امشب مارو برد دریا وپارک.خیلی خوش گذشت تو انقد تابو سرسره خوردی وقتی داشتیم میومدیم گریه کردی که بازم سرسره میخوام.البته قبلشم با دوستای مامانی رفته بودیم بابل واسه خرید لباس.خلاصه میخوام بگم که من بابایی رو دوست دارمو هیچ وقت خفش نمیکنم اخه دلم نمیاد عشقمو خفه کنم مامانی.عکساتم بعدا میزارم اخه با ایپد اومدم prg نداره.راستی یه خبر خوب فردا میخوایم بریم گرگان.اینم یه عکس از پاساژ شهریار بابل که با دوستای مامانی رفتیم،جیگرم داره تند تند راه میره توش
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی